نشان تجارت - مهدی آیتی، کارشناس راه و شهرسازی و عضو کمیسیون عمران مجلس ششم در خصوص مسائل و مشکلات ساخت مسکن و توسعه شهری با نشان تجارت گفتوگو کرده است که در ادامه میتوانید مهمترین بخشهای این مصاحبه را بخوانید:
* کمبود مسکن در ایران، یک مشکل تاریخی است و این موضوع به قبل از انقلاب برمیگردد. پیش از انقلاب هم، همیشه در موضوع مسکن، نارضایتی وجود داشت. یعنی بالاتر بودن تقاضا نسبت به عرضه مسکن و سوءمدیریت در این حوزه، چه پیش و چه پس از انقلاب کاملاً به چشم آمده است.
* دلیل اصلی بحران مسکن در ایران این است که وقتی ما میگوییم توسعه مسکن یا توسعه شهرها باید به این نکته توجه داشته باشیم که افزایش جمعیت، روزافزون است، اما زمین محدود است. به نوعی زمینهای آماده مسکنسازی در کشور به نسبت رشد جمعیت افزایش پیدا نکرده است.
* ما نمیتوانیم در هر نقطهای، مسکن بسازیم. مسکنسازی باید در نقاطی در دستور کار قرار بگیرد که زیرساختهای آن آماده باشد. از طرفی، اقتصاد ملی کشور باید جوابگوی تامین خواستههای مردم در مجموعههای مسکونی باشد که قرار است ساخته شود.
* اینکه مثل قوطی کبریت در هر نقطه کشور مسکنسازی شود، صد درصد کار غلط است؛ موضوعی که در پروژه ساخت مسکن مهر شاهد آن بودیم و بعد هم شد یک معضل اساسی.
* در همه دنیا، تقاضا برای مسکن از عرضه آن، بیشتر است. همانطور که گفتیم سرعت افزایش جمعیت از آماده کردن زمین برای ساخت و ساز به مراتب بالاتر است. آمادهسازی زمین برای ساخت و ساز، یک کار زمانبر و پیچیده مدیریتی است.
* اینکه دولت باید مسکنسازی کند، صد درصد شعار نادرستی است. اگر دولت اکنون سراغ مسکنسازی رفته، باید دانست که این رویه مثل گذشته اشتباه و حرکت در مسیر بیراهه است.
* در کشورهای پیشرفته، دولت برای مردم مسکن نمیسازد. در همین ایران، ۹۵ درصد مسکنسازیها توسط بخش خصوصی است. وظیفه دولت در ساخت واحدهای مسکونی، برنامهریزی، حمایت و نظارت است. ساخت و ساز باید به لطف بخش خصوصی صورت بگیرد، اما با رعایت ضوابط و قوانین، مخصوصاً مصوبههای شورای عالی شهرسازی و معماری که بالاترین و عالیترین مقام در این حوزه است.
* وقتی به اصولی که اشاره کردیم پرداخته نمیشود، نباید انتظار معجزه داشت و میبینیم که در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و مسکنسازی کُند و توام با اشکالات فراوان است و نهایتاً میبینیم که نارضایتی مردم از این موضوع، بسیار بالاست و هر روز هم افزایش پیدا میکند.
* یکی دیگر از مشکلات در حوزه ساخت مسکن در مملکت این است که یک تقسیم کار اصولی بین وزارت راه و شهرسازی و شهرداریها صورت نگرفته است. وزارت راه و شهرسازی که سیاستگذار و ناظر در توسعه شهرها است، جایگاه بسیار ضعیفی در همین رابطه دارد. از سوی دیگر، شهرداریها در این بخش، یکهتازی میکنند و در خیلی از مواقع، قانون را دور میزنند و به نوعی هر کار دلشان میخواهد در پهنه شهرها انجام میدهند.
* در طول تاریخ تجدد ایران اگر مطالعه و بررسی داشته باشید، میبینید که عدمتقسیم کار برای ساخت مسکن بین بخشهای مختلف، همیشه به عنوان یک معضل وجود داشته است. یعنی معلوم نیست چه دستگاهی متولی شهرسازی متوازن، سالم، پاک، استاندارد، علمی و فنی است. تا چه زمانی نباید مشخص شود که مثلاً وزارت راه و شهرسازی باید متولی اصلی امر باشد یا شهرداریها؟ واقعاً جای تاسف دارد که ما این همه مصوبه در خصوص ساخت مسکن و گسترش شهرها داریم، اما شهرداریها خیلی راحت این قوانین را با رویکرد دلخواه خود، پنبه میکنند.
* در این دههها دیدهایم که وقتی توسعه شهرها صورت گرفته است، به واسطه اینکه دستگاههای دولتی یکدیگر را قبول ندارند و یا شهرداریها قوانین موجود را زیر پا میگذارند، مشکلات به قوت خود باقی میماند و به سادگی نمیتوان این چالشها را رفع کرد.
* وقتی شهرداریها به صورت نامتوازن و نامتعادل، شهرها را توسعه میدهند، در حقیقت با کارشان به محیط زیست، روح و روان مردم، اقتصاد شهری، ترافیک، خدمات شهری، فضای سبز و... آسیب جدی وارد میکنند. این کار شهرداریها به این خاطر است که فقط منافع خود را به لحاظ مالی دنبال میکنند. شهرداریها میخواهند مشکل شهرسازی را به صورت فیزیکی حل کنند. ما در شوراهای شهر و شهرداریها، افراد کمی داریم که فهم و درک درستی از مفهوم شهرسازی داشته باشند.
* خیلی از شهردارهای ایران، فرق بین شهرسازی با معماری را نمیدانند. همین چالش در بین اعضای شوراهای شهر در سراسر ایران وجود دارد و تصور میکنند که معماری همان شهرسازی است، اما کسانی که اهل علم هستند و در این رابطه درس خواندند، میدانند که بین این دو بخش، تفاوت زیادی است.
* در واقع شهرسازی به عنوان یک علم میانرشتهای به بسیاری از علوم دیگر از قبیل جغرافیا، جامعهشناسی، روانشناسی، عمران، معماری، برنامهریزی، مدیریت، تاریخ، محیط زیست و امثال آن، ارتباط دارد، در حالی که معماری، علم طراحیِ مونومانها، المانها و عناصر شهری است. به عبارت دیگر، شهرسازی در مقیاس کلان یا ماژور و معماری در مقیاس خرد یا مینور مفهوم و معنا پیدا میکند.
* تا زمانی که شهرداریها و شوراهای شهر سراسر ایران، فرق شهرسازی با معماری را نفهمند و الزام به رعایت قانون نداشته باشند، مشکلات مسکنسازی و توسعه شهرها پابرجا خواهد ماند و موفقیتی که به نفع اقتصاد کشور و مردم باشد، رقم نخواهد خورد.
* اگر بخواهیم به تک تک مولفههای شهری اشاره کنیم که بیشتر آنها در شهرسازی ۱۵۰ ساله ایران مورد غفلت واقع شده است، میتوان به شهرسازی بلوکمحور، مرتفعسازی، اهمیت عرصههای عمومی، اولویت حقوق شهروندی، درنظر گرفتن خدمات شهری، بیتوجهی به طرحهای سنتی با نگاهی به هویت ایرانی – اسلامی، مسائل محیط زیست، موضوعات بهداشت روانی شهروندان و دهها مورد از این قبیل اشاره کرد.
* در دهههای گذشته، بارها دیدهایم که افراد غیرمتخصص دولتی، حرفهایی در خصوص مسکنسازی و توسعه شهرها مطرح کردهاند که فرسنگها با واقعیتها و کار علمی فاصله داشته است، اما، چون قدرت دست این افراد غیرمتخصص بوده، آنها همین نظریات اشتباه خود را، دستورالعمل کردهاند و به تبع آن، شاهد تلنبار شدن مشکلات بوده و هستیم.
* طرحهایی مثل مسکن مهر، نهضت ملی مسکن، ساخت واحدهای مسکونی ۲۵ متری، ساخت خانههای ویلایی و از این قبیل، همه ایراد دارند. یعنی این طرحها با ضوابط بینالمللی شهرسازی و تجربه شهرسازیهای مدرن، متمدن و پیشرفته مغایر است. در حوزه ساخت مسکن و توسعه شهرها نمیتوان با تصمیمات یک شبه که برآمده از تفکر برخی افراد غیرمتخصص است، کار را به نتیجه مثبت رساند.
* شما چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، کجا دیدهاید که دانشگاههای ما به عنوان کرسیهای نظریهپردازی معماری و شهرسازی در مسئله شهرسازیهای ایران، مداخله کرده باشند. متاسفانه، دانشگاههای ما تافته جدابافته هستند و تنها روی کاغذ، حرف از نظریات شهرسازی میزنند.
* بزرگان شهرسازی ما، هیچکدامشان در توسعه فیزیکی شهرهای ایران، مداخله ندارند و این حکومتها و دولتها هستند که در شهرسازی دخالت میکنند و حرفشان را به کرسی مینشانند. از اینرو میباید متخصصان، تحصیلکردهها و مهندسین مشاور در حوزه معماری و شهرسازی وارد میدان عمل شوند و این وظیفه حکومت و دولتها است که از ظرفیت ارزشمند این افراد به بهترین شکل برای ساخت مسکن و توسعه شهرها استفاده کنند و نگذارند این نظریهها تنها در قالب چاپ برخی مطالب در کتاب و نشریات بماند.